باید به خانه میرفتم
و یک روز تمام را گریه میکردم
تا خوب شوم.
پس
به خانه رفتم
و یک روز تمام را گریه کردم
تا خوب شدم.
:)
پن۱: وقتی بالاخره حسهای خوب به سراغم میآید: [کلیک]
پن۲: شوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی...
مخصوصا آن دوستانی که بی هیچ ادعایی خودشان را توی لحظههای سختت جای میدهند و سعی میکنند با وویس و پی ام هم که شده آرامت کنند. ممنون که هستید رفیقجانهای من :)
پن۳: خب اهالی دوستداشتنی بلاگستان، روبهراهید؟ :)
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 168