این پنجرهٔ اتاق من است؛ پنجرهٔ اتاقِ آبی یواشِ من. وصلم میکند به جهان بیرون؛ به نور، به صداها، به آدمها، به سبزِ دوستداشتنی درخت انار کوچکم. وقتهای دلگرفتگی، پنجره را باز میکنم، دراز میکشم روی تخت و از همین زاویهای که میبینید، خیره میشوم به آن. نسیم آرام جاری میشود، پرده میرقصد، نور، و درختک سبزم برایم دست تکان میدهد. آنوقت دلگرفتگی جایش را میدهد به یک حال اردیبهشتیِ لبخندزاد. من این پنجره را، این پرده را، این گلدان را، این میوهٔ کاج را، این درخت انار را، این قاب را خیلی دوست دارم؛ چه وقتی هوا خوش است و نور و نسیم میآید، چه وقتی که هوا ناخوش است و صدای رعد و برق و باران، تمام اتاق را پر میکند. قاب دلخواه خانهٔ شما، کجاست؟
پینوشت: ممنون از بلاگردون عزیز و چالش «قاب دلخواه خانهٔ من»، و ممنون از رامین که به لطف و مهر، دعوتم کرد. :)
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 151