[او یک دبیر است]
من: استاد دبیری اوضاعش چطوره؟ خوبه؟
استاد: دبیری دوست داری؟ دبیری هم خوبه ولی حقوقش کمههاااا
من: استاد؟ :| دبیری حقوقش کمه؟ حداقل واس خانوما که خوبه! :دی
استاد: خوبه اما واسه خانوم با لیاقتی مثل شما کمه! روانشناسی و حقوق و اینا میتونه گزینههای بهتری باشه برات.
[او یک روانشناس بالینی است]
من: آجی نظرتون در مورد ادبیات و روانشناسی چیه؟
آجی: ببین حریرجون ادبیات و اینا رو اگه بخوای تا لیسانس بخونی هیچی نمیشه! پس اول از همه دقت کن فرهنگیان و دبیری بزنی؛ یعنی هر رشتهای رو دوس داری اول دبیریش رو بزن بعد محظش رو.
من: با رتبۀ من روانشناسی میشه رفت ینی؟ (و با چشمهایی ملتمس به فرش اتاق خیره میشود و منتظر جواب است)
آجی: آره باباااااا! ولی اول دبیریشو بزن بعد خودش رو.
[او بهترین مشاور انتخاب رشتۀ شهر است]
ایشون: خب دخترم رتبهات رو بگو.
من: دتابیرخنریر و خیواتنریزدی (از اتاق فرمان اشاره میکنن گوشی یه لحظه آنتنش رفت:دی)
ایشون: آهااا خب خوبه آفرین!
من: رتبۀ زیر گروه یکم هم چجیرنلبذه شده.
ایشون: آ باریکلا اینم خوبه میخواستم همینو ازت بپرسم. پس چهارشنبه صبح منتظر تماس من باش تا بگم جلسه رو کجا برگزار میکنیم.
من: باشه چشم. ممنون از لطفتون.
فعلا جز ادبیات و روانشناسی چیزی جلو چشمم نیست که ازش خوشم بیاد. و نمیدونم چقدر این نظر درسته که اول دبیریهاشون رو بزنم بعد خودشون رو :/ برخلاف گفتۀ عالم و آدم که دبیری خوبه و فرهنگیان خوبه و اینا من نمیدونم چرا اون حس خوب رو بهش ندارم! شاید چون دوباره منو میندازه تو فضای مدرسه :|
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 140