مجبوریم برویم سراغ فیلم‌ها و کتاب‌هایمان دیگر! :/

ساخت وبلاگ

یعنی من نباید یک رفیق پایه با علایق مشترک و در دسترس داشته‌باشم که فردا دستش را بگیرم ببرمش پارک جنگلی و هی جنگل را متر کنیم و هی جاهای جدید و زیبا کشف کنیم و خوش بگذرانیم؟ یعنی من نباید یک رفیق پایه با علایق مشترک و در دسترس داشته‌باشم که بین‌مان تعارف‌های مسخره و حال‌به‌هم‌زن نباشد و بشود به دور از "کلاس‌گذاشتن‌ها" و "وای لباسم کثیف میشه‌ها" بنشینیم روی کنده‌ی درخت و چای داغ بخوریم با قند؟ یعنی باید عید را تنها در خانه بگذرانم و سرم گرم دید و بازدید‌های از سر تکلیف باشد؟ و هی به همه بگویم که چرا ادبیات را انتخاب کردم؟ 

خدایا لطفا یکی از این رفیق‌هایی که گفتم را صاف بینداز وسط زندگی‌ام که بشود باهم بزنیم به دل طبیعت و عمرمان میان این دیوارهای سرد هدر نرود. باتشکر!


پی‌نوشت: در پست موقتی که برداشته‌ شد، یکی از دوستان پیشنهاد برگزاری مراسم پرفیض "صندلی داغ" را داد. موافقید؟ یا چی؟

موقت خواهد بود......
ما را در سایت موقت خواهد بود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 12:33