دیگ بزرگ شلهزرد یک گوشهٔ هال روی اجاق است و عطر گلاب و زعفران همهجا را برداشته. خانمها نشستهاند دور خانه و سورهٔ الرحمن میخوانند. تعدادشان از ده تجاوز نمیکند و هر چند دقیقه یکبار همگی با هم زمزمه میکنند «لا به شیء آلائک رب اکذب». آمدهام توی اتاق. دراز کشیدهام و حالم خوب... نیست! هجوم افکار این روزها معدهام را میسوزاند و مدام به این فکر میکنم که: «چرا؟»
پینوشت اول: دعا کردم برای همه. :)
پینوشت دوم: یه لینک گلستانخوانی هست اون گوشه؟ تغییرش دادم. دوستداشتین باهام همراه شین که بخونیم کنار هم. وقفهٔ طولانی هم افتاد ولی سعی میکنم جبران کنم.
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 123