در خاطرم هست زمانهای دور، آن وقتها که هفت یا هشت ساله بودم، آقاجون سیدی شجریان داشت و هر روز آهنگهایش را گوش میکرد. من هم که چیزی از موسیقی حالیام نبود، اکثر اوقات اعتراض میکردم. میگفتم: «اینها چیست که گوش میکنی آقاجون؟ یکساعت آهنگ پخش شده و هنوز این آقاهه نخوانده! وقتی هم که میخواند هی میگوید هاهاهاهااااا. من حوصلهام سر رفت.» او هم میگفت: «دلت میآید؟ آهنگ به این خوبی!» یا وقتهایی که حوصله نداشت میگفت: «برو بیرون بچهجان. تو نمیفهمی اینها چیست!» من هم لب ور میچیدم و میرفتم پی کارم. حالا سالها از آن روزها میگذرد. من بزرگ شدهام و آقاجون پیرتر و رنجورتر. او کمتر آهنگ گوش میکند و من بیشتر. حالا این منم که شجریان گوش میدهم و خواهرهای کوچکم به من اعتراض میکنند.
پینوشت: یکچیزی به وبلاگم اضافه شده. دیدهاید؟
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 160